معنی (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد, معنی (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد, معنی (bc cmk rbdk) cnds، tckاjbi، اtsc اcab, معنی اصطلاح (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد, معادل (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد, (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد چی میشه؟, (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد یعنی چی؟, (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد synonym, (در روم قدیم) رئیس، فرمانده، افسر ارشد definition,